خواهرم باران
بالاخره خواهرم روز 8 آبان ماه به دنیا آمد . من خیلی دوستش دارم . مامانی خیلی مراقبشه و ههمش میگه زیاد بهش دست نزن آخه خیلی کوچولوه . این عکس بارانه ، مامان ناهید یک شعر به من یاد داده که وقتی براش می خونم ساکت میشه و گریه نمیکنه . باران بارانه باران ........ زمینها بارونی باران بعضی وقتها می روم توی تخت باران و با هم میخوابیم ولی مامانی بعضی وقتها دعوام میکنه من بهش میگم چولومبه ، صبح ها که من میروم مهد کودک دلم براش خیلی تنگ میشه الان 17 روزشه همش دعا میکنم زود بزرگ بشه تا با هم بتونیم بریم پارک ...
نویسنده :
مامان ناهید
20:05